روایتهای یک «خودکشی» در دانشگاه تهران
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۳۷۲۲۳
آفتابنیوز :
خبرگزاری ایسنا نوشت: ظهر روز شنبه، ۱۲ آذر ماه امسال بود که خبری مبنی بر خودکشی یک دانشجو در دانشگاه تهران در فضای مجازی منتشر شد. خبری که به سرعت فراگیر شده و به رسانههای رسمی هم راه یافت. کمکم جزئیات خبر نیز منتشر و مشخص شد فردی که اقدام به خودکشی کرده مشغول تحصیل در مقطع دکتری رشته برق بوده و بر سر اختلافاتی که با استادش داشته دست به این اقدام زده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این دانشجو که حدود ۳۰ سال سن داشت، به بیمارستان شریعتی که در مجاورت دانشکده فنی دانشگاه تهران قرار دارد منتقل شد. با انتقال او به بیمارستان رئیس دانشگاه تهران دستور بررسی حادثه خودکشی را صادر کرد. دستوری که به گفته برخی از دانشجویان و اساتید این دانشکده منجر به تشکیل کمیته حقیقتیاب این حادثه شده است. رئیس دانشگاه تهران دستور داده بود تا «کمیته بررسی حادثه تشکیل شود تا ضمن تماس با خانواده دانشجو و گفتگو با شاهدان عینی، ابعاد مختلف موضوع روشن شود.» همچنین در این پیام وعده داده شد که «در اولین فرصت (نتایج بررسیها) به ذینفعان دانشگاه و مراجع ذیصلاح اطلاعرسانی شود.»
مدتی بعد از اعلام خبر دستور رئیس دانشگاه تهران بود که اعلام شد، این دانشجو تحت عمل جراحی قرار گرفته و در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است، اما در نهایت این فرد به دلیل شدت آسیبدیدگی جان خود را از دست داد. مرگی که روابط عمومی دانشگاه تهران آن را تایید و در اطلاعیهای اعلام کرد: «بدینوسیله درگذشت دانشجوی دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشکدگان فنی که در پی حادثه تلخ خودآسیبرسانی صبح روز شنبه، ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۱ مصدوم گردید و تحت عمل جراحی قرار گرفت را به اطلاع میرساند. دانشگاه تهران ضمن قدردانی از تلاشهای بیشائبه همکاران در دانشگاه علوم پزشکی تهران بخاطر تلاش برای نجات جان دانشجوی مزبور، درگذشت این دانشجو را به خانواده و همکلاسیهای وی تسلیت میگوید و از درگاه ایزد منان برای آن مرحومه مغفوره، رحمت و غفران الهی و برای بازماندگان ایشان، صبر جمیل مسئلت مینماید.»
با مرگ این دانشجو امکان بیان روایت وی از این ماجرا برای همیشه از بین رفت. با این وجود افراد دیگری نیز وجود دارند که بیان روایت آنها از آنچه که رخ داده میتواند به روشن شدن ابعاد بیشتری از این موضوع کمک کند، البته توضیح این نکته ضروری است که پیگیری موضوع از سوی دستگاهها و نهادهای مسئول نیز در حال انجام بوده و طبیعتا این دستگاهها به سبب دسترسی به منابع و افراد بیشتر و نیز اختیارات گستردهتر، امکان یافتن ابعاد بیشتری از این ماجرا را دارند. نخستین روایت مربوط به استاد راهنمای این دانشجو دختر است.
روایت اول؛ استاد راهنما
در حالی که در خبرهای اولیه گفته شده بود که استاد از دانشجو خواسته تا «نام یک فرد را که هیچ ارتباطی با مقاله نداشته در مقالهاش ثبت کند»، اما فایل صوتی منتشر شده از استاد راهنمای این دانشجو در کانال تلگرامی وابسته به دانشگاه، خلاف این ادعا را روایت میکند. در اظهارات این استاد دانشگاه آمده است: «ما یک مقالهای را در ژورنال علمی نیچر کامیونیکیشن ثبت کردیم. این کار در عصر چهارشنبه هفته گذشته انجام شد. در آن مقاله چکیده کار خانم زهرا. ج در طول سه چهار سال و مخصوصا ۹ ماه گذشته وجود داشت. این مقاله کار بسیار جذابی بود و از نظر من به عنوان یک محقق این کار بهترین کار زندگی من بوده و میتوانم این حرف را ثابت کنم. خانم زهرا. ج بسیار دقیق بود و برای این مقاله وقت گذاشته بود و علاوه بر اینکه کار پایه تجربی داشت در مبحث تئوری هم نویسنده دوم وارد شد.»
در ادامه این فایل صوتی به نقل از استاد این دانشجوی فوت شده آمده است: «نویسنده دوم این مقاله آقای (..) جزو نویسندگان این مقاله بود و اتفاقا بیشترین کارش هم در بحث تئوری بود. در نتیجه با مباحث تئوری آشنایی داشت. البته خانم زهرا. ج هم علاوه بر موضوعات تجربی با موضوعات تئوری هم آشنایی داشت و آنها با هم و با کمک هم کار را جلو بردند. این مقاله بخش تجربی و تئوری خوبی داشت و ما هم این را بر اساس همین اطلاعات ثبت کردیم. ما باهم تا حوالی ساعت هشت و ۹ شب وقت گذاشتیم و هم من خوشحال بودم و حتی کیک خریدم و هم خانم زهرا. ج خوشحال بود و این خوشحالی را هم بیان کرد.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «اما ظاهرا بین این دو نفر (زهرا و نویسنده دوم) صحبتی پیش آمد که حالا اینکه حضوری یا تلفنی بود نمیدانم. گویا نویسنده دوم به نویسنده اصلی گفته بود که تو از من سوءاستفاده کردی و این خانم زهرا را خیلی ناراحت کرده بود. ایشان این موضوع را به من منتقل کرد و من هم گفتم که بگذار با هم جلسه میگذاریم. این مقاله خوبی است و آن آدم در آینده قطعا به حضورش در این مقاله افتخار خواهد کرد و نویسنده اول هم این کار را قبول دارد.»
استاد راهنمای زهرا. ج با اشاره به حضور این دانشجو در روز شنبه (روز خودکشی) در دانشکده نیز گفت: «دوباره نمیدانم چه شد که این خانم به هم ریخت. به او گفتم امروز امتحان فیزیک الکترونیک داریم و من سوالات را طرح کردم، بگذار برویم بخش مجازی را تو برگزار کن و من هم بخش حضوری را برگزار میکنم به سالن (..) رفتیم. در اتاقی که دم در سالن هست، او دوباره گفت که اصلا اسم من را حذف کنید و من گفتم تا مقاله ریجکت نشود، نمیشود هیچ کاری انجام داد. به او گفتم صبر کن، این مقاله خوبی است. گفت این مقاله بدون نام من انجام شود. این را گفت و رفت و در را باز کرد و خودش را به پایین انداخت. من به او گفته بودم که مشکلاتش را با آن آقا حل میکنیم. اصلا نمیدانم یعنی چی که به خاطر یک اسم آن هم بعد از ثبت مقاله این کار را کرد. امکان تغییر نام بعد از ثبت مقاله مانند این است که ما برویم ویک نامهای را پست کنیم و بعد بخواهیم محتوایش را عوض کنیم.»
روایت دوم؛ نویسنده دوم
روایت دوم، اما مربوط به نویسنده دوم مقاله است. جوانی که دانشجوی کارشناسی ارشد رشته برق در همان دانشگاه است. او در پیگیریهای خبرنگار ایسنا اعلام کرد که فعلا تمایل دارد تا آنچه که را رخ داده در اختیار کمیته حقیقتیاب دانشگاه قراردهد و تاکنون نیز بخشی از مستندات را به این کمیته ارائه کرده است. با این وجود یکی از نزدیکان این دانشجوی جوان که در اینجا به جای نام از عنوان نویسنده دوم برای وی استفاده شده است، در گفتگو با ایسنا روایتی از این ماجرا را منتشر کرده است.
این فرد گفت: «روال در دانشکده برق اینگونه است که دانشجویان دوره دکتری با یکی از دانشجویان دوره کارشناسی ارشد همکاری علمی داشته باشد. نویسنده دوم و خانم زهرا. ج هم با معرفی استاد راهنما وارد این پروژه شدند. همکاری آنها از خرداد ماه امسال آغاز شد و نویسنده دوم در بخش نظری و تئوری اقداماتی را انجام داد که مستندات آن موجود است. پس اینطور نیست که این فرد به مقاله ارتباطی نداشته و با فشار استاد نامش در آن ثبت شده باشد. این دو نفر در آزمایشگاه دانشگاه هم با یکدیگر همکاری داشتند که نتایج و دادههای آن موجود است.»
فرد نزدیک به نویسنده دوم ادامه داد: «به خانواده خانم زهرا. ج تسلیت عرض میکنیم. این اتفاق برای همه دانشکده و به خصوص استاد راهنما و نویسنده دوم بسیار ناراحت کننده بود. ایشان یک چهره علمی و جزو دانشجویان پرتلاش دانشکده بوده است. اما لازم بود که با توجه به برخی موضوعات مطرح شده توضیحاتی در این خصوص داده شود تا خدای نکرده باعث سوءبرداشت نشده و آینده علمی نویسنده دوم را نیز تحت تاثیر قرار ندهد. ماجرای اختلاف بر سر درج نام آنطور که در برخی رسانهها طرح شده نیست. این مقاله همانطور که گفته شد در روز چهارشنبه به ثبت رسید. قبل از آن خانم زهرا. ج و نویسنده دوم اختلافی در مورد مقاله داشتند و این پیشنهاد از سوی دانشجوی خانم مطرح شده بود که مقاله دو قسمت شده و بخش تجربی آن فقط به نام خانم دانشجو و بخش تئوری آن به نام هر دو نویسنده منتشر شود. در نهایت دو طرف مشکلات خود را حل کرده و بنا شد تا مقاله به شکل یک پارچه و با اسم هر دو نفر منتشر شود.»
این فرد مطلع از ماجرای نویسنده دوم «با بیان اینکه موضوع مقاله این دو دانشجو درباره ادوات برقی بود» اضافه کرد: «مقاله در عصر روز چهارشنبه به ثبت رسید. در روز پنجشنبه خانم دانشجو با نویسنده دوم تماس گرفته و هم خبر ثبت مقاله را به او داده و هم از او خواست که در پروژهای دیگر نیز با هم همکاری کنند، اما با توجه به اینکه نویسنده دوم باید به سرعت و در زمان کوتاهی از پایاننامهاش در مقطع ارشد دفاع میکرد، با این پیشنهاد مخالفت کرده بود. دیگر بحثی به میان نیامد که حوالی ساعت ۱۰ صبح روز شنبه این فرد متوجه صدای بلند دانشجو خانم شده و بعد متاسفانه او از طبقه اول خود را به پایین پرتاب کرد و به بیمارستان منتقل شد.»
به گفته این فرد نزدیک به نویسنده دوم «تمامی اسناد و مدارک موجود در این زمینه وجود دارد و از سوی نویسنده دوم به کمینه حقیقتیاب ارائه شده است. این ادعا که دانشجوی مذکور هیچ ارتباطی با موضوع نداشته صحیح نیست و این یک پروژه مشترک علمی میان این دو دانشجو بوده است.»
انتقاد از رفتار برخی اساتید و دانشجویان
به دنبال انتشار این خبر، واکنشهایی نیز از سوی برخی از کاربران فضای مجازی منتشر شد. واکنشهایی که گرچه به نظر میرسد با توجه به روایات مطرح شده متوجه استاد راهنمای این دانشجو نمیشود، اما به نظر میرسد که درموارد مشابه برخی از اساتید اقدام به درج نام افراد در پای مقاله دانشجویان کردهاند، موضوعی که به نظر میرسد نیازمند مداخله وزارت علوم و بررسی ادعاهای مطرح شده است. از جمله این انتقادات میتوان به ادعای کاربری در توئیتر اشاره کرد، او نوشته بود: «دانشجوی دکتری موقعیت غریبی دارد: استادان سعی میکنند با گفتن اینکه شما با بقیه دانشجویان متفاوتید، آنها را از بدنه دانشجویی جدا کنند، اما این جداسازی نمادین اغلب مقدمه بهرهکشی است. امیدوارم دانشجویان دکتری بفهمند فارغ از برچسب "دکتری" در وهله نخست باید همپای سایر دانشجویان باشند.» کاربر دیگری هم اینطور نوشته بود: «امروز صبح {... } به دلیل جراحات وارده و با وجود عمل جراحی صورت گرفته، درگذشت. یک داستان تکراری، استادی تلاش داشته نام یک دانشجوی دیگر را در مقاله زهرا وارد کند. مقالهای که حاصل تحقیق چهار ساله او بوده و در یک ژورنال معتبر بینالمللی پذیرفته شده بوده. »
انتقاداتی از این دست در فضای مجازی وجود داشت و البته در طرف مقابل نیز یکی از اساتید دانشگاه تهران ادعای دیگر را مطرح کرده است. او گفت: «متاسفانه در مواردی مشاهده شده که برخی از دانشجویان با یکدیگر تبانی کرده و نام خود را پای مقاله یکدیگر مینویسند، در واقع دانشجو روی یک مقاله کار میکند و دانشجوی دیگری روی مقالهای دیگر، اما در هماهنگی با هم نام یکدیگر را روی هر دو مقاله ثبت میکنند. این موضوعی که اساتید در صورت اطلاع با آن برخورد میکنند.»
پیگیریهای ایسنا درباره این حادثه حاکی از آن است که کمیتهای حقیقتیاب در این خصوص فعالیت خود را آغاز کرده است. همچنین پیگیری از پلیس نیز نشان میدهد که درباره این حادثه پرونده انتظامی تشکیل شده و رسیدگی به آن با دستور مقام قضایی در حال انجام است. حالا باید دید که در میان روایات مطرح شده سرنوشت این پرونده به کجا ختم میشود، اما آنچه پیداست این است که باید امیدوار بود و اقداماتی را انجام داد تا با ارتقای تاب آوری روانی افراد، دیگر نه هیچ دانشجو و نخبهای بلکه هیچ شهروندی فکر خودکشی به سرش نزند.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: خودکشی دانشجو دانشگاه تهران استاد راهنمای دانشگاه تهران نویسنده دوم فضای مجازی حقیقت یاب خانم زهرا منتشر شد مطرح شده مقاله ای روز شنبه او گفت نام یک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۳۷۲۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت حیرت انگیز یک نویسنده از خاطرهبازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سالها پس از جنگ تحمیلی
احمد دهقان (نویسنده) روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتحالله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفت.
گفتوگوی رادیو مضمون با احمد دهقان را بخوانید:
- فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتحالمبین میدانستم ایران میخواهد حمله کند» و داشت برگبرندههایش را برای فرمانده ایرانی رو میکرد.
- فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که میخواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانیها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله میکنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانیها میخواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشتههایی که شما دادید بخاطر پیشبینی من بود».
- آقای جعفری هیچ چیزی نمیگفت و این حالت داشت مرا دیوانه میکرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقیها تمایل پیدا کرده بود.
- آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را میشناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول میشد».
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکس های تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.
- حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر میکنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»
- آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرمانده ها را جمع کردی. بعد فرمانده جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!
منبع: رادیو مضمون
کانال عصر ایران در تلگرام